مقایسه
مامان : پارمیس جون خیلی کمرم درد میکنه میشه یه پایی روی پشتم بذاری؟
پارمیس : باشه مامان.
و با اون پاهای کوچک و نازنینت پشت مامان راه می رفتی و انگار که تمام دردهایم از بدنم با هر قدم کوچکت ، پاک می شد و التیام می یافت.
و در آخر آنچنان از روی پشتم جستی که احساس کردم تمام مهره هایش را در هم شکستی
مامان: پارمیس جان ،مامان مهره هام رو خورد کردی
پارمیس: مامان مگه پشت آدما هم مهره شطرنج داره؟!!!!!!!!
آخه چند ماهیه که کلاس شطرنج می ری و فکر می کنی که هر جا اسم از مهره میاد منظور مهره های شطرنجه. و من آنقدر خندیدم که درد مهره را فراموش کرده بودم
و در آخر کلی در مورد مهره های کمر و تفاوت آن با مهره های شطرنج بحث کردیم
و تو چه مشتاقانه و زیبا با تمام وجود گوش می دادی و ذوق می کردی..........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی