پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 14 سال و 30 روز سن داره

فرشته باغ بهشتم:پارمیس

خداحافظی تلخ

1393/6/5 11:34
نویسنده : مامان پپو
290 بازدید
اشتراک گذاری

مجبور شدیم به مدت یکسال از بچه های جامعه القرآن خداحافظی کنیم و به جای دیگه ای بریم. (البته بعد از یکسال برمیگردیم)به همین خاطر با یک وداع سخت با بچه ها و مخصوصا مادرهای مهربون اونا دلمون به درد اومد.

در پایان کتاب دوم حروف که جشن اون هم گرفتیم.با بچه ها خداحافظی کردیم. البته پارمیس و دوستهاش هنوز مفهوم این خداحافظی رو نمی دونن. و فکر می کنن که بازم همدیگه رو می بینن. و مدام احوال هم رو از ما مامانا می پرسن.

 

از سمت راست(ابوالفضل داداش نیوشا-زهرا-مهدیس-پارمیس-نیوشا-ایلیا-کیانا)

از راست:   ابوالفضل-آرشام-مانی-زهرا-مهدیس-پارمیس-نیوشا-ایلیا

اما شیرینی پیدا کردن دوستهای جدید و مربی جدید در مرکز دیگیری از جامعه القرآن اون وداع سخت رو کمی برامون آسونتر کرد. (چند جلسه دیگه عکسهاشو براتون آپلود می کنم).

توی این مرکز خیلی با بچه ها کار می کنن. شعرهای مختلف-اعداد- دعاهای گوناگون و......

وقتی سر سفره میشینن و تغذیه اشون رو می خورن اینو می خونن:

                  دعای سفره:

                 ای بای خدا به حق هستی

                 شش چیز به ما عطا فرستی

                 ایمان و امان و تندرستی

                  علم و عمل و فراخدستی

 

و اما ................................

و اما از خونه جدیدمون بگم که یه حیاط زیبا و با صفا داره و ما که چندسال و اندی است که محبوس در آپارتمان و

بالکن کوچک آن هستیم ، به اندازه ای ذوق زده شدیم که اگر بشود هر روز و هر ثانیه را در حیاط سپری می

کنیم.

پارمیس که دیگر اصلا رضایت نمی دهد ......

هر روز از من میپرسه که مامان کی میریم خونه خودمون؟

فکر می کنه که ما به عنوان مهمون اینجا هستیم و هر روز منتظره که بالاخره به خونه قبلیمون برگردیم.

مقداری از کارهامون مونده که دیگه حسابی جا بیافتیم .سر فرصت عکسهامو براتون آپلود میکنم.

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)