پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 14 سال و 29 روز سن داره

فرشته باغ بهشتم:پارمیس

دستهای کوچکت....

1392/12/4 11:16
نویسنده : مامان پپو
612 بازدید
اشتراک گذاری

چنان میسوختم که گویی خاکستری از من بر جای نمی ماند.گمان میبردم از خاکستر یک ققنوس هزاران ققنوس به پرواز در می آیند.اما ققنوس کوچک من,بی هیچ خاکستری از شعله های من سربرآورد و آتش بی امان مرا خاموش کرد.اینک باور دارم که ققنوس بزرگ می تواند زنده بماند و ققنوس کوچکش را به آغوش بکشد و باهم بر فراز آسمان عشق و خوشبختی به پرواز درآیند.

نورچشمم پارمیس! تو ققنوس کوچک منی که پایان غم انگیز افسانه ای کهن راآغازی تازه و نو میبخشی.

دخترم ماه من! توآغاز زیباترین افسانه زندگی منی که به حقیقت  پیوست.

عزیز دل مامان! تمام اشکهایم را در کاسه صبرم جمع کردم تا وقتی قدم در راه این دنیای تازه می گذاری پشت سرت بریزم تا بدرقه راهت باشد تا فراموش نکنی از کجا آغاز کرده ای و باید به کجا بازگردی!

پارمیس دخترم! دستان کوچک تو بالهای بزرگ پرواز منند!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهدشمیم
1 آذر 93 21:16
پارمیس جون زنده باشی هزار الله اکبر به این دختر
مامان پپو
پاسخ
مرسی خاله جون