فرشته باغ بهشتم:پارمیس

سلام به همه دوستهای خوب من و پارمیس جون. از اینکه مدتی مطالب وبلاگ پارمیس رو بروز نکردم عذرخواهی می کنم. این مدت کلی درگیر امتحانات خودم و عروسی عمه تی تی پارمیس بودیم. ببخشید. ان شااله از این به بعد مطالب جدید رو آپ می کنم. اینم یه عکس از فرشته واقعی باغ بهشت   ...

خداوندا هر وقت به این فرشته کوچک می نگرم به تمام خلقتهایت، زیبایی هایت و زیبا پسندی هایت، ظرافتت، بزرگی ات، کرامتت، عظمتت، و........... شکر و سپاس می گویم و (فتبارک اله احسن الخالقین) .   ...

گل مامان هنوز هم به کلمات اشتباهش ادامه میده. مثلا (قامم= قایم     ممیتونم= نمیتونم      مامان رنگین= ماگین    و.....)ما شااله تموم شعرهای شبکه پویا رو هم حفظه. میگی نه قیافه رو نگاه کن. عزیز دلم ، وقتی از اداره برمیگردم و محکم دستات رو حلقه میکنی و گردنم میاندازی ، تمام خستگی طول روز از بدنم خارج میشه و به تنها چیزی که فکر می کنم تویی. احساس سبکی می کنم و فقط خدا رو شکر گذارم. وقتی منو می بوسی و می گی : (( مامان خیلی دوست دارم . اینقدر دوست دارم واقعا که نگو.)) دلم می خواد پرواز کنم. خداوندا سپاس سپاس سپاس........   ...

سلام به همه عزیزان .خیلی وقته به وبلاگ پارمیس نیومدم. ببخشید. آخه کلاسها و امتحاناتم اجازه نمی داد. ولی سعی میکنم جبران کنم. امسال نوروز 92 رو با خونواده بابای پارمیس بودیم. خیلی به پارمیس خوش گذشت .یه سره با دختر عمه و پسر عمه هاش در حال آب بازی و تفریح بود.ان شااله به همه خوش گذشته باشه . امیر حسین و آرمیتا و پارمیس(دختر عمه و پسرعمه پارمیس) ...

فروردین ماه از راه رسید و 28 ام آن. ما 2 سال تموم نتونستم برای فرشته کوچولومون تولد بگیریم. به خاطر اتفاقاتی که توی خونواده هامون افتاد . ولی امسال بالاخره تونستم به امید خدا تولدش رو توی مهد و کنار دوستاش بگیرم. اینقدر بهش خوش گذشت که از خوشحالی نمی دونست چیکار کنه. همش اینور و اونور میکرد. تا یک ماه بعد هم رای همه تعریف تولدش رو می کرد. خداوندا به خاطر این همه لطف و کرم و بخشش که به ما کردی و این فرشته کوچک رو به ما هدیه دادی ممنونم. چراکه به هیچ زبان دیگری نمی توانیم سپاسگذار باشیم. زندگی ما رنگ و رویی دیگر گرفته.و از همه چیز خود به خاطر این فرشته کوچک می گذریم. الحمد الله رب العالمین مهمونهای مهدکودکی ناخونک نزن گلم ..... ...

حضور افتخار آمیز پارمیس گلم برای دفاع از وطنش میخواد بگه دفاع از وطن، کوچیک و بزرگ نداره. ببین چطوری پرچمو محکم چسبیده. از 8 صبح بیدار شده میگه مامان پاشو بریم لاه پیمایی (همون راهپیمایی منظورشه) ...

...

داره به جای مامان درس می خونه تا ان شاالله به آرزویی که براش دارم برسه.   ...

امروز پارمیس خانوم 2 هفته اس که مهد نرفته. آخه سرماخوردگی شدیدی گرفته بود عمه اش لطف کرد و این مدت پیشش موند. این عکسی که میذارم مربوط به 3 الی 4 ماهگی پارمیسه. همه لپاش آب شده... ...