پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 14 سال و 30 روز سن داره

فرشته باغ بهشتم:پارمیس

بدون عنوان

بعضی روزا برای رفتن به مهد بهانه میگیری و دلت نمیخواد بری... بعضی روزا هم با شوق فراوان برای رفتن عجله میکنی.. اینقدر برنامه های جورواجور و زیبا براتون توی مهد میذارن که گاهی دلت نمیخواد بیام دنبالت. من همین جا صمیمانه از خانم بهرامی مدیر لایق و شاسیته مهد شمیم تشکر و قدردانی می کنم. به خاطر تربیت زیبا ، صبر بالا و خلاقیت و هنر فراوانشون. ...
9 بهمن 1392

نقاشی عجیب و غریب

دیشب یه ورق از دفتر نقاشیت آوردی و شروع کردی به نقاشی کشیدن. یه شکلهای عجیب و غریب. البته بگم که تو خیلی واضح و زیبا نقاشی می کشی ولی این یکی رو خیلی متفاوت کشیدی . بعد به من اصرار می کردی که مامان تو رو خدا این نقاشی رو ببر اداره برام بفرست شبکه پویا. ..... الهی فدای اون تخیلات قشنگت برم که نمیدونم چی تو ذهنت میگذشت که اینا رو کشیدی ...
9 بهمن 1392

جشنواره غذایی

امروز سه شنبه 24 دیماه سال 92 از طرف مهدشمیم(مهد پارمیس) قرار شده یه جشنواره غذایی برای بچه ها برگذار بشه. من و پارمیس هم دیشب از سر شب شروع کردیم به درست کردن یه غذای خوشمزه و تزیین اون. (اگه بد شده ببخشید آخه فکر کنین همش پارمیس توی دست و پام بوده) ولی اینقدر براش ذوق کرده بود که هر 5 دقیقه میومد و منو محکم میبوسید.   ...
24 دی 1392

برف بازی 92

یه برف بازی نیمه جانانه که ماجراش از این قراره..... شب قبل به خاطر سرما و بارش برف من و پارمیس رفتیم خونه مامان اینا و من پارمیس رو اونجا جا گذاشتم . در طول روز برف زیبایی بارید و بعد از اداره رفتم دنبال پارمیس. در مسیر برگشت باباجون که زودتر از ما به خونه برگشته بود ، من و پارمیس نقشه ریختیم که به هر زوری شده باباجون سرمایی رو از خونه بیاریم بیرون. خلاصه به هر زوری شد فرهاد رو آوردیم بیرون . ولی تا دم در خونه. البته اونجا هم بد نبود چون بلندی بود کلی برف باریده بود و همه اونجا جمع شده بودن. من پارمیس و باباجون هم کلی با هم برف بازی کردیم و یه آدم برفی زشت هم درست کردیم و به خونه برگشتیم. به من و پارمیس که خیلی خوش گذشت چون کلی باباجون ر...
22 دی 1392

مروری بر گذشته.....

سلام امروز یه عکس خوشگل از پارمیس پیدا کردم . البته دایی میلاد توی فیس بوکش گذاشته بود ما هم کش رفتیم و به همین بهونه میخوام یادی از گذشته کرده باشم. امروز پارمیس گلم رفته پیش ماگین(مامان بزرگش) آخه هم کمی سرماخورده بود و هم خیلی سرد بود. خدا رو شکر بدون بهونه وایساده.... لطفا برای مشاهده عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید.       ...
16 دی 1392

جشن قرآنی و فرشته های آسمانی

این اولین جشن کلاس قرآنتون به مناسبت تموم شدن اولین کتاب آیه ها و اشاره هاست. ان شااله که همتون حافظ قرآن و در پناه قرآن باشین. کوچولوهای مهربون دوستای قرآنی پارمیس رو از بالا و سمت راست معرفی می کنم (مهدیس- آرشام- زهرا- ستایش-مهرنا- مانی) ردیف پایین از سمت چپ (فاطمه- پارمیس -نیوشا - کیانا) ...
8 دی 1392